جدول جو
جدول جو

معنی خون دار - جستجوی لغت در جدول جو

خون دار
نوعی تفنگ قدیمی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوگ دار
تصویر سوگ دار
عزادار، ماتم دار، سوگوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون خوار
تصویر خون خوار
خورندۀ خون، خون آشام مثلاً خفاش خون خوار، کنایه از بسیار سنگدل و ستمکار، کنایه از وحشی، کنایه از خون ریز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون گیر
تصویر خون گیر
حجّام، رگ زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
دارای خال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دین دار
تصویر دین دار
دارای دین و آیین، کسی که به قوانین و قواعد دین و مذهب عمل کند، متدّین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون جگر
تصویر خون جگر
کنایه از غم، غصه، رنج و محنت بسیار، خون دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوندگار
تصویر خوندگار
عنوان هر یک از پادشاهان عثمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوی دار
تصویر بوی دار
دارای بو، آنچه دارای بو باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طوق دار
تصویر طوق دار
دارای طوق، دارای گردن بند، پرنده ای که خطی سیاه یا سفید مانند گردن بند بر گردن دارد، از قبیل قمری و کبوتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
زنی که امور خانه را اداره کرده و در بیرون از خانه کار نمی کند، ماهر در انجام کارهای خانه (زن)، صاحب خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون بار
تصویر خون بار
ویژگی چیزی که خون از آن می چکد مثلاً چشم خون بار
فرهنگ فارسی عمید
(خُ زَ دَ / دِ)
دارندۀ خون، قاتل، (ناظم الاطباء) (از آنندراج) :
از خجلت رخ تو که خوندار لاله است
گلها بزیر شهپر مرغان خزیده اند،
میرزا صائب (از آنندراج)،
غارتگر جنت از بر و دوش
خوندار خلایق از بناگوش،
واله هروی،
، وارث مقتول، (ناظم الاطباء) (آنندراج) :
کشته گر کشتی ظهوری دیده را
هیچ جرمی نیست دل خوندار تست،
ظهوری (از آنندراج)،
خوندار کشتگان وفا غیر یار نیست
خونم حنای پای تو شد پایمال شد،
تأثیر (از آنندراج)،
اگر فسانۀ طفلان شدی نصیر مرنج
که طفل اشک تو خوندار یک جهان راز است،
نصیرای بدخشانی (از آنندراج)،
خوندار بخوبی نکند آنچه به دل کرد
چشمان تو هنگام نگه از مژه کاری،
میرصیدی (از آنندراج)،
، باغیرت، باحمیت، رگدار
لغت نامه دهخدا
تصویری از خبر دار
تصویر خبر دار
ازد، بر پا، آژیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روح دار
تصویر روح دار
جاندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوز دار
تصویر غوز دار
کوژ پشت خمیده پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوق دار
تصویر طوق دار
چنبره دار پرگر دار، گرفتار بندی درفشدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلل دار
تصویر خلل دار
تباه آسیبدیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهن دار
تصویر دهن دار
خمیازه، دهان دره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درون دار
تصویر درون دار
بد اندرون منافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود دار
تصویر خود دار
صابر، شکیبا، بردبار
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که دارای خار و شوک باشد خار آور سیم خار دار، کرمی که در مصر و هندوستان زیاد دیده میشود و از مهمترین آفات پنبه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون دماغ
تصویر خون دماغ
خونی که از بینی ریزد رعاف
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری که خونش گرم باشد، توضیح جانداری که درای حرارت بدن تقریبا ثابت باشد خونگرم محسوب میشود، مهربانی با محبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خونخوار
تصویر خونخوار
خونریز، قتال، ظالم، ستمگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوندگار
تصویر خوندگار
مخدوم خداوند گار سرور، عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون جگر
تصویر خون جگر
غم و غصه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان دار
تصویر جان دار
زنده، موجود زنده، قادر، توانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خانه دار
تصویر خانه دار
کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوندگار
تصویر خوندگار
((خُ دِ))
مخدوم، خداوندگار، سرور، عنوان هر یک از پادشاهان آل عثمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دین دار
تصویر دین دار
کسی که دارای دین و آیینی باشد، متدین، متدین به دین اسلام، متقی، با تقوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
Freckled, Polkadotted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آگاه باخبر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خال دار
تصویر خال دار
веснушчатый , в горошек
دیکشنری فارسی به روسی